گیتا جونیگیتا جونی، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 28 روز سن داره
برديا جونیبرديا جونی، تا این لحظه: 7 سال و 7 ماه و 19 روز سن داره

ستاره هاي زمینی

سفر به مشهد

از تو مهر واسه گيتا جون مشهد نوبت دكتر گرفته بودم كه واسه ١ ٧بهمن نوبت داده بود واسه همون چهارشنبه راهي مشهد شديم قرار بود مثلا صبح راه بيفتيم ولي تا جنبيديم شد ساعت ١/٥ ظهر و به اجبار تا رسيديم مشهد مستقيم رفتيم مطب دكتر كه ٧ عصر نوبتمون بود و از اونجا هم واسه شام رفتيم شبديز روز بعد تا بيدار شديم و صبحانه خوريم و من نهار گذاشتم واسه بيرون رفتن دير شد واسه همون چون هوا هم خيلي خوب بود بچه ها رو برديم پارك سر كوچه كه جديدا زدن و بعد نهار هم عصر رفتيم سناباد خريد و از اونجا هم پاساژ گوهرشاد روز جمعه هم صبح رفتيم سمت خيابون كوشش كه دو تا مركز تجاري لوازم خانگي بزرگ داره كه متاسفانه مجتمع امير تعطيل بود و رفتيم اطلس كه جديد زدن...
23 بهمن 1397

سفر به مشهد

از تو مهر واسه گيتا جون مشهد نوبت دكتر گرفته بودم كه واسه ١ ٧بهمن نوبت داده بود واسه همون چهارشنبه راهي مشهد شديم قرار بود مثلا صبح راه بيفتيم ولي تا جنبيديم شد ساعت ١/٥ ظهر و به اجبار تا رسيديم مشهد مستقيم رفتيم مطب دكتر كه ٧ عصر نوبتمون بود و از اونجا هم واسه شام رفتيم شبديز روز بعد تا بيدار شديم و صبحانه خوريم و من نهار گذاشتم واسه بيرون رفتن دير شد واسه همون چون هوا هم خيلي خوب بود بچه ها رو برديم پارك سر كوچه كه جديدا زدن و بعد نهار هم عصر رفتيم سناباد خريد و از اونجا هم پاساژ گوهرشاد روز جمعه هم صبح رفتيم سمت خيابون كوشش كه دو تا مركز تجاري لوازم خانگي بزرگ داره كه متاسفانه مجتمع امير تعطيل بود و رفتيم اطلس كه جديد زدن...
23 بهمن 1397

تولد گلاله جون-97/11/8

سلام فرشته کوچولوهای مامان از روز سه شنبه خاله ماری با ساراجون و سپهرجون امدن بیرجند آخه بابا تبریزی (پدر بزرگ مامان) یکماه پیش بدجوری سرما خوردن طوری که یک هفته بیمارستان بستری بودن و تو این مدت خاله هاو دایی جان از مشهد امدن و پیششون بودن البته دایی بعد مرخص شدن بابا تبریزی رفتن مشهد ولی خاله فاطی تا امدن خاله ماری موندن . خلاصه خاله جان و ساراجون و سپهر جون چهارشنبه ظهر نهار خونه ی ما بودن . اولای هفته ی پیش یه شب خواب دیدم تولد گلاله جونه (نوه ی دایی مامان)صبحش یادم امد تولد گلاله نزدیکه و گفتم همین روزاست که آیدا جون واسه تولد زنگ بزنه که وسطای هفته ی پیش  زنگ زد و ما رو واسه پنجشنبه عصر تولد گلاله جون دعوت کرد که بهش گفتم...
8 بهمن 1397
1